جدول جو
جدول جو

معنی دست شوئی - جستجوی لغت در جدول جو

دست شوئی
(دَ)
دست شویی. رجوع به دست شویی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی لگن سوراخ دار که دارای شیر و ظرف آب است و در پای آن دست ورو می شویند، توالت، شستن دست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دست بوسی
تصویر دست بوسی
بوسیدن دست کسی، بوسیدن دست شخص بزرگ تر از خود هنگام ملاقات برای اظهار کوچکی و تواضع و احترام نسبت به او
فرهنگ فارسی عمید
(دَ رَ)
امکان. تمکن. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
تو بر جگری دست نیالائی و حقاک
جز بر جگری نیست مرا دست روائی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ)
دست شوی. (یادداشت مرحوم دهخدا) : آفتابۀ دست شور، آفتابه که با آن دست شویند
لغت نامه دهخدا
عمل شستن دست (و صورت)، دستگاهی دارای شیرآب که بدان و صورت را شویند و آن نیز دارای ظرفی مقعر است که آب در آن ریزند و از مجرای آن وارد لوله شده خارج گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست بوسی
تصویر دست بوسی
به خدمت رسیدن، تعظیم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
((دَ))
جایی دارای شیر آب که در آن جا دست و روی را می شویند، توالت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
مستراح، توالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دستشویی
تصویر دستشویی
توالت
فرهنگ واژه فارسی سره
حرکت گروه های عزادار در ماه های محرم و صفر، راهپیمایی گروهی
فرهنگ گویش مازندرانی